آنان در قبضه قدرت الهى هستند
بنامش در پناهش
" اءَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِيهِ ظُلُمَتٌ
وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ اءَصَبِعَهُمْ فِىَّ ءَاذَانِهِم مِّنَ الصَّوَا عِقِ حَذَرَ ا لْمَوْتِ
وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَفِرِينَ
يَكَادُ ا لْبَرْقُ يَخْطَفُ اءَبْصَرَهُمْ كُلَّمَآ اءَضَآءَ لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ
وَإِذَ آ اءَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ
وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَاءَبْصَرِهِمْ
إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ قَدِيرٌ "
يا همچون بارانى از آسمان ،
كه در شب تاريك تواءم با رعد و برق و صاعقه
(بر سر رهگذران ) ببارد،
آنها از ترس مرگ ،
انگشتانشان را در گوشهاى خود مى گذارند
تا صداى صاعقه را نشنوند
و خداوند بر كافران احاطه دارد
(و آنان در قبضه قدرت الهى هستند)
(روشنايى خيره كننده ) برق ،
نزديك است چشم آنان را بربايد،
هر لحظه اى كه (برق جستن مى كند و صفحه بيابان را)
براى آنها روشن مى سازد،
(چند قدمى ) در پرتو آن راه مى روند
و هنگامى كه خاموش مى شود، توقف مى كنند
و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بين مى برد،
چرا كه خداوند بر هر چيز تواناست
او كصيّب من سما ظلمات فيه
رعد وبرق افزون در آن تاريك تيه
مى كنند انگشت در آذان كه صوت
نشنوند از رعدها از بيم موت
بى خبر كز قدرت و علم بسيط
حق به جان كافران باشد محيط
بين يكادُ البَرقُ يَخطَف تا چه سان
مى رساند آن بصرها را زيان
ره چو روشن شد بر ايشان مى روند
بر ضلالت تا كه دور از ره شوند
چون شود تاريك گردند از فتن
ثابت اندر گمرهى خويشتن
ور خدا خواهد برد سمع و بصر
زين گروه كج نهاد كور و كر
كو بود قادر به كلّ ممكنات
ما سوى را كرده محوِ برد و مات