طلوع و غروب از زبان معصوم

 

بنامش در پناهش


"تفكر نما اى مفضل ! در طلوع و غروب آفتاب براى قيام ليل و نهار،

اگر طلوع آفتاب نمى بود جميع امور دنيا باطل مى شد

 و نمى توانستند مردم سعى نمايند و تصرف كنند در امور معاش خود،

و دنيا هميشه بر ايشان تار بود، و عيش ايشان بدون لذت ،

و روح و روشنائى و نور گوارا نبود،

و مصالح طلوع خورشيد از آفتاب روشن تر است و احتياج به بيان ندارد،

بلكه تاءمل كن در منافع غروب آفتاب

كه اگر آن نبود مردم را قرار و سكون ميسر نبود

با شدت احتياجى كه دارند به نوم و استراحت

 تا آن كه ابدان ايشان از كلال برآيد،

و حواس ايشان قوت يابد،

و قوت  هاضمه برانگيخته شود

براى هضم طعام و رسانيدن غذا به سوى اعضاء

و اگر هميشه روز مى بود، حرص مردم را بر آن مى داشت تا آن كه پيوسته

 كار كنند و بدنهاى خود را بكاهند

به درستى كه بسيارى از مردم آن مقدار حرص بر جمع و كسب و ذخيره

كردن اموال دارند كه اگر تاريكى شب مانع نمى شد ايشان را،

هر آينه قرار نمى گرفتند

و چندان كار مى كردند كه خود را از كار مى افكندند.

و ايضا اگر شب در نمى آمد،

زمين از حرارت آفتاب به مرتبه اى تفتيده مى شد كه

حيوانات و نباتات ضايع مى شدند،

پس قادر خبير به حكمت و تقدير خود چنين مقدر كرده كه

آفتاب گاهى طلوع كند و گاهى غروب كند

به مانند چراغى كه گاهى براى اهل خانه برافروزند

 كه حوائج خود را به آن تمشيت دهند

و گاهى برگيرند كه ايشان قرار گيرند و استراحت نمايند،

پس نور و ظلمت كه ضد يكديگرند هر دو را

براى نظام عالم و انتظام احوال بنى آدم آفريده"

برگرفته از کتاب ارزشمند توحید مفضل

 

*************************

چه تفاوت فاحشی است میان بودن ِخورشید و نبودنش

و چه تبعات عجیبی دارد این حضور و غیاب.

طلوع و غروب2

 

بنامش در پناهش

داستان طلوع وغروب خورشید,داستانی شنیدنی است.

خداوند متعال درقرآن کریم میفرماید:

"فلا اقسم بالشفق"قسم به سرخی پس از غروب افتاب.

آیه 16 سوره مبارکه انشقاق

و در آیه دیگری میفرماید:

"والفجر"قسم به سپیده دم

آیه 1 سوره فجر

خداوند حکیم در آیه اول به شفق که

 سرخی ست که بعد از غروب افتاب در

 افق دیده میشود قسم یاد میکند.

و در آیه دوم به هنگامه طلوع خورشید قسم یاد میکند.

این دو زمان و

 تحول تدریجی تاریکی و روشنایی

 در این دو وقت از اهمیت فوق العاده ای

 برای ما انسانها برخوردار است.

شفق در هنگام غروب باعث میشود

چشم ما انسانها کم کم به تاریکی شب عادت کند

 و به تدریج از روشنایی روز

 وارد شب تار شود.

وهمین اتفاق در هنگام طلوع هم میفتد

 و به آرامی روشنایی بیشتر و بیشتر

 میشود تا به چشمان ما آسیبی نرسید.

مثالی ذیل ایه سوره انشقاق در تفسیر نمونه خواندم که

 مثال بسیار عالی

برای درک این موضوع است.

"هنگام قطع برق در شب،

كه ناگهان محيط اطراف ما كاملا تاريك مى شود

 چشمانمان اذيّت مى شود،

و تا چند ثانيه اطراف خود را نمى بينيم.

و پس از آنكه چشم به تاريكى عادت كرد

 قادر بر ديدن اطراف خود مى شويم"

یا برعکس این اتفاق،

 وقتی چشم ما به ظلمات و تاریکی عادت کرده یا وقتی

 چراغی روشن میشود نور شدید باعث ازار چشم ما میگردد.

******************************************

پس میبینیم که

خداوند حکیم چگونه همه جانبه به فکر نیازمندیهای ما هست

 و در هر چیزی حکمتی از او نهفته است.

حتی در همین اتفاقات روزمره تکراری

 که عادت شده اند برای انسان بی فکر.

________________________________________________

شفق:

به معنای سرخی وبالای ان زردی و روی ان سفیدی است

 که در کرانه افق به هنگام غروب خورشید پیدا میشود.

(المیزان )

در مورد شفق دو نظريّه وجود دارد:

 1. سرخى پس از غروب، يا پيش از

 طلوع آفتاب است.

 2. سفيدى است كه پس از برطرف شدن سرخى مذكور

ظاهر مى شود.

 توضيح اينكه پس از غروب خورشيد،

روى افق سرخى ظاهر مى شود كه

 برخى معتقدند آن شفق است.

 و اينكه خون شهيد را به شفق تشبيه كرده اند،

بر اساس همين تفسير است.

 پس از محو شدن سرخى مذكور، سفيدى

 شفّافى ظاهر مى شود كه

عدّه اى آن را شفق مى دانند.(تفسیر نمونه)

طلوع و غروب 1

بنامش در پناهش

تقریبا مطالبی که در مورد شب و روز مد نظر داشتم ارائه

 شد.میگم تقریبا چون

باز هم مطالبی هست اما خوب ,

در خانه اگر کس است یک حرف بس است

فقط در مورد طلوع و غروب, دوست دارم براتون بگم چون شاید

 جاش اینجا باشه

و بعدا فرصت مناسب پیش نیاد برا گفتنش.


طلوع و غروب خورشید علاوه بر زیباییهای وصف ناشدنی 

که داره و

در بیان قشنگی بی انتهاشون شاعران شعرها سرودند

 ونویسندگان

مطالب نگاشتند اما در نظر اهل معرفت, این لحظات پر از 

شگفتی

 هم انگشت اشارت خودشونو در نهایت به سوی خالقی

 مهربان

و آفریننده ای دانا و توانا نشانه رفته اند, تا زیبای واقعی را

 معرفی

 کنند و بگویند ما از خود هیچ نداریم و

هر چه هست از اوست.

نمیدونم تا حالا وقت گذاشتی و نشستی غروب کردن خورشید 

رو نگاه کنی یا نه؟

اما این روزها اگر بتونی یه جایی گیر بیاری برا دیدن 

خداحافظی خورشید واقعا شاهکار کردی.

به هر حال ارزششو داره.


وقتی روز آرام آرام به انتهای خودش میرسه وخورشید خیلی

 اهسته اما محسوس در انتهای افق غروب میکنه

همانقدر آرام و اهسته, شب چادر سیاه خودش رو به کندی پهن

 میکنه وکم کم شب بر روز غلبه میکنه و همه جا تاریک میشه.

به هنگام طلوع خورشید و اغاز صبحی دیگر هم برعکس

 این ماجرا اتفاق می افته و اینبار روشنایی اشعه های

 زندگی آفرین خورشید

کم کم بر شب و تاریکی چیره میشه و زندگی چشم باز میکنه.


*************************

تا بحال فکر کردین چرا عبور شب از روز و یا روز از شب

 یا شاید بهتره اینطوری بگم

تبدیل روز به شب و شب به روز اینقدر با وسواس و

 به آرامی وخیلی کند صورت میگیره؟

صریح بگم,چرا یکدفعه روز و یکدفعه شب نمیشه؟