عالم مسحور كننده ستارگان
بنامش در پناهش
"عمريست كه كفرم به ترقيست ز عشقش
تا حال عجب نيست كه ايمان شده باشد"
خدايا ! مارا عاشق خودت كن و بس
**************
ستارگان ،عالم شگفت آوري دارند كه
هر بيننده اي را به سحر خود دچار مينمايند
و گويي انسان از ديدن اين مخلوقات زيبا
و در عين حال با عظمت هرگز سير نميشود.
"ييامبر اسلام عليه السلام
قبل از مشغول شدن به نافله شب به آسمان نگاه مى كرد
و آيات مربوط به اختلاف شب و روز و
خلقت آسمانها و زمين را قرائت مى فرمود.
و امام سجاد عليه السلام در سحر گاهان
وقتى مشغول وضو مى شد به آسمان نگاه مى كرد و
گاهى اتفاق مى افتاد كه صداى اذان صبح را مى شنيد
ولى دستان مباركش هنوز در آب بود
و چشمان وى در آسمان سير مى كرد"
برگرفته از كتاب در جستجوي خدا
امام صادق عليه السلام ميفرمايند"
فكر كن اى مفضل !
در ستارگان و اختلاف حركات ايشان ،
كه بعضى از جاى خود حركت نمى كنند
و با يكديگر سير مى نمايند
و از هم جدا نمى شوند و
بعضى مطلق العنانند و
از برجى به برج ديگر حركت مى كنند
و در حركت از يكديگر جدا مى شوند
و هر يك را دو حركت مختلف مى باشد يكى عام ،
كه همه كواكب به آن متحركند و
آن حركت شبانه روزى است كه
از مشرق به مغرب حركت مى كنند
و ديگرى حركت خاصه است كه هر يك براى خود دارند كه
آن حركت از مغرب به سوى مشرق است
مانند مورى كه بر روى آسيا به جانب چپ حركت كند
و آسيا را به جانب راست متحرك سازند.
پس مور دو حركت مختلف مى كند
يكى به اراده كه از پيش روى خود حركت مى كند و
يكى به كراهت و جبر كه آسيا آن را به جبر پس مى گرداند.
برگرفته از کتاب توحید مفضل
حركت سيارات و ستارگان
از جمله امور مهمه عالم هستى است كه
افكار همگان را از جمله افكار ائمه معصومين عليهم السلام
را هم به خود مشغول داشته است و
اين نشانگر اين امر مهم است كه
انسان براى پيدا كردن خداوند و شناخت بيشتر
و بيرون آمدن از پيله تن و غفلت
بايد به آسمان بنگرد كه چگونه حركت مى كنند
و با چه ابزارى در فضا معلقند.
و اين چه قدرتى است كه اين كرات عظيم با وزن
و حجم غير قابل شمارش و وزن را
به هم مشغول كرده است و
اصلا چرا همه آنها را تحت تسخير انسان قرار داده
و براى تكامل انسان آفريده است ؟
مگر انسان كيست و چيست كه
مستحق اين همه تكريم است ؟!
حال آيا سزاوار است انسان با اين همه چراغانى و
نورافشانى در عالم بالا و پايين و
با داشتن ماه و خورشيد آسمان
و از همه بالاتر با در دست داشتن خورشيد فكر و عقل
باز به بيراهه قدم گذارد و به عبادت حق نايستد؟؟؟
برگرفته از كتاب در جستجوي خدا
نوشته مهدي احمدي