جواب اين سوالها يادتون هست؟

 بنامش در پناهش

 

چرا خداوند متعال شب و روز را آفريد؟

چطوري بوجود مياد و چه فوائدي براي ما آدمها داره؟

چرا شب هميشگي نيست؟

 چرا روز هميشگي نيست؟

طلوع و غروب چرا به اين شكل اتفاق ميفته؟

چرا يك دفعه شب يا يك دفعه صبح نميشه ؟

 

چرا زمين در حركت هستش ؟

زمين چند نوع حركت در فضا انجام ميده؟

و هر كدوم باعث چي ميشه؟

چطوري زمين تو فضاي بي انتها ،

بدون تكيه گاه سقوط نميكنه؟

 

چه چيزي از ساكنان زمين در برابر انواع خطراك

بصورت سپر دفاعي عمل ميكنه؟

بادها در وزيدنشون چه وظيفه اي رو به انجام ميرسونن؟

چگونه باران متولد ميشه؟

انواع ابرها چي هستن؟

رعدو برق نشانه خوف و اميد است يعني چه؟

 

اينها بخشي از سوالاتي بود كه بحث شد و جواب داده شد

و در پاسخ به همه اينها

دست آفريننده تواناي ما ديدني تر از قبل بود

كه اينچنين متنوع و بي پايان

همه چيز و همه كس را براي

موجودات ناتواني مثل من و شما مسخر نمود

تا پي به قدرت بي انتهايش بريم

 و در برابر عظمتش به سجده بيفتيم

 تا اين موجود ضعيف و ذليل

با اتصال به منبع هستي و آفريننده توانا

شود اشرف مخلوقات

 و رسد به جايي كه به جز خدا نبيند.

 

*******************

"رسد ادمي به جايي كه به جز خدا نبيند

بنگر كه تا چه حد است مقام ادميت"

خلاصه ی دوم از مطالب

بنامش در پناهش

با اجازتون یه خلاصه ای از مطالب ارائه شده

 بصورت داستان بگم تا اینجا

  بعد بریم سراغ بقیه مطالب.

******************************

داستان از اونجا شروع شد که

هر روز زندگی رو تکراری یافتیم

و حوصله مان سر رفت از تجربه روزمرگی

خواستیم یک نگاه نو وعمیق بیندازیم

 در همه این پدیده های تکراری که

 هر روز و هر شب

دائم اتفاق می افتند

که چی؟


هر روز صبح خورشید طلوع میکنه

و هر عصر در طرف دیگر آسمون

 غروب میکنه و باز فردا همین طور

که چی؟


در پاسخ این سوال

 تا حدودی به ظرافتهای آفریده شده در خورشید

 اشاره کردیم

به بودنش و به نبودنش

به آمدنش  و به رفتنش

به اندازه حساب شدشو....

 

بعد از شب و روز حرفهایی زدیم

 واز چگونگی بوجود آمدنش

که سه تا دلیل عمده داشت

 البته به غیر از وجود خودِ خورشید ،

بعد از فوائد شب و روز گفتیم

که در اینباره 4 تا فایده رو بر شمردیم.

 

بعد از قسم های قرآن گفتیم

در مورد ساعتهای مختلف شب و روز

که چقدر هر زمانی از شب یا روز حائز اهمیت است.

سپس از طلوع و غروب زیبای آفتاب مطالبی بیان کردیم.

که اصلا چرا خداوند طلوع و غروب رو خلق کرده؟

 

بعد کم کم وسعت دیدمون رو افزایش دادیم

از این جزئیات گذشتیم

و ازبالا و کلی تر به پدیده ها نظر کردیم 

تا اینکه یاد بگیریم از زاویه متفاوتی

در تکرار آنچه میبینیم نظر بیندازیم.

اینها همه که گفتیم برای این بود که

ماورای آنچه میبینیم را درک کنیم.

عادت کردن به رخ دادن اتفاقات بزرگ

 و تاثیر گذار در اطرافمون

چیزی از عظمت حادث شدن انها کم نمیکنه

چون این اتفاقات نیستند که مهم اند

 بلکه آنچه ما از این اتفاقات

برداشت میکنیم با اهمیت است.

شاید حضور مادی ما وابسته به این پدیده ها باشد

 اما

نکته اینجاست که زندگی میکنیم که چه بکنیم؟


اخرش چی بشه؟

 

بالاخره یک روز باید بپرسیم و بفهمیم

حقیقت حضور ما روی این وطن کروی شکل

 و خاک آلود چیه؟

کاش این فهمیدن هر چه زودتر اتفاق بیفته

چراکه شاید فردایی در کار نباشه.

حضرت علی علیه السلام فرمودند:

"اگر پرده ها از جلوی چشم من کنار بروند

چیزی بر دانسته های من افزوده نمیشه."

اگر پرده ها رو یکباره از جلوی چشم ما

بواسطه جان دادن بردارند

آنوقت حال ما چگونه خواهد بود؟

 

میدونم کمی ماجرا تلخ شد

 ولی برای چشیدن شیرینی باید تلخی دید.

سهراب سپهری قشنگ گفت که:

"چشمها را باید شست

جور دیگر باید دید."

منم میگم الان وقتشه که جور دیگه ببینی وگرنه

شاید وقتی جور دیگه رو نشونمون بدن که

فرقی بحالمون نکنه.

خدا یا این توفیق رو به همه ما ارزانی کن.

 

 

 

خلاصه مطالب اول

بنامش در پناهش

خوب بگذارید یه خلاصه چند سطری اینجا بیارم تا اونایی که حوصله خوندن همه نوشته های قبلی رو ندارن در جریان سیربحثهای ما قرار بگیرن.مطالب از اول تا اینجا اینطوری اغاز شد و ادامه پیدا کرد که روزها برای خیلی از ماها تکراری وکسل کننده بنظر میرسه یعنی عادی شده د واصلا دیده نمیشه .گاها هم شاکی میشیم وهیچ حواسمون نیست چه خبره.اما این تمامی ماجرا نیست .پدیده های دور و اطراف ما تکرار نمیشن که حوصله ما رو سر ببرن بلکه در تکرارشون درسهایی از زندگی و اسراری از حقیقت نهفته دارن.نکاتی که نیاز به کمی حوصله و کمی درست دیدن دارن تا تمامی خودشون رو به اندازه فهم و درک ما برای ساختن یک زندگی خوب و درست و پر از تنوع و تازگی در مقابل چشمان ما قرار بدن.در این گذر از تکراری بیهوده به تکرار اعجاز وار پدیده ها اول از خورشید گفتیم و از تابش معجزه وارش.از گرمای حیات بخش و از انوار جان بخشش.از فاصله دقیق و اندازه سنجیده افتاب عالم تاب....از نبودنش گفتیم و اینکه چه اتفاقی میفته اگه یک روز خورشید طلوع نکنه یا برعکس از بودن همیشگیش گفتیم و اینکه اگه هیچ وقت غروب نکنه چی میشه....گفتیم خورشید الان در بهترین وضعیت نسبت به ما قرار داره و این وضعیت درستش حیات افرین شده...

بعدش اشاره کردیم به این مساله که این هستی خورشید به تنهایی نیست که روز و شب رو بوجود میاره بلکه شکل گیری اینچنین مناسب روز و شب عوامل دیگری هم داره.دراینباره 3 عامل بیان کردیم.1)چرخش زمین به دور خودش یا همون حرکت وضعی

2)نسبت قرارگیری محور گردش زمین نسبت به خورشید.

3)سرعت چرخش زمین

علاوه بر این سه دلیل یک دلیل خاص هم ذکر کردیم.انهم اراده خدا بر شکل گیری همه مقدمات و بوجود امدن نتیجه یعنی همین وجود شب و روز.

در ادامه از فواید شب و روز گفتیم و اینکه چه نفعی این پدیده ها برای ما دارند.

اولی)استراحت و ارامش شب و تلاش و کوشش روز

دومی)شب و روز نشانه مرگ و زندگی و برای عبرت نوع بشر

سومی)شب و روز فرصتی برای عبادت

چهارمی)شب و روز و بوجود امدن سال و ماه و تشخیص زمان برای کارهای انسانها.

این خلاصه خیلی خیلی کوتاهی از انچه گذشت بود.اگه مایل بودین میتونید توضیحات نکته دار این موارد گفته شده رو از طریق فهرست موضوعی وبلاگ پیدا کنین و مطالعه داشته باشین.حتما پشیمون نمیشین.

البته توی مطلب شب و روز هنوز ناگفته های زیادی هست که به چند تاشون ان شاءالله اشاره میکنیم اگر ذهن کوتاه وفکر سطحی ما(من) کمی عمیق تر بشه.