ماه و تقويم طبيعي براي اهل زمين

بنامش در پناهش

 

ماه اين نزديك ترين همسايه نوراني زمين

علاوه بر نورافشاني در دل شبهاي تاريك

دوتا فايده مهم براي اهل كره خاكي ما داره.

اولين استفاده موثر و عمومي از ماه براي دانستن

شروع و پايان گذشت 30 روز يا يك ماه زمان براي ماست.

 

حركت منظّم ماه بر گِرد زمين،

يك تقويم طبيعى براى همه مردم عالم مهيّا كرده است;

تقويمى كه عالم و جاهل، بى سواد و باسواد،

بزرگ و كوچك، زن و مرد، سياه و سفيد،

با هر زبان و قوميّت و دين و مذهبى

به راحتى مى توانند از آن بهره گيرند.

خداوند متعال در آيه 189 سوره بقره،

به اين موهبت بزرگ اشاره كرده است:

 

"يَسْأَلُونَكَ عَنْ الاَْهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ"

درباره «هلالهاى ماه» از تو سؤال مى كنند،

بگو: آنها بيان اوقات (و تقويم طبيعى)

براى (نظام زندگى) مردم و (تعيين وقت) حج است.

 

در حالى كه تقويم شمسى چنين نيست،

و جز افراد كمى كه آشنا به علم نجوم هستند،

از آن سر در نمى آورند.

بايد منجّمين خورشيد را رصد كنند،

و در تقويمها بنويسند،

تا مردم ابتدا و انتهاى ماههاى شمسى را تشخيص دهند.

امّا تشخيص ابتدا و انتهاى ماههاى قمرى

به سهولت و آسانى براى همگان ممكن است.

خداوند بزرگ براى نظم بخشيدن به زندگى انسانها

اين تقويم طبيعى را در اختيار آنها نهاده است.

 

همه مردم ميتوانند با طلوع ماه پي ببرند كه

 ماه قبلي به پايان رسيده است

و با كامل شدن ماه ميتوان فهميد كه چهاردهم ماه است

و حتي ميتوان با استفاده از هلالهاي ماه

به جهات غرب و شرق و در نهايت شمال و جنوب زمين هم پي برد

كه در شرايط خاصي اين جهت يابي بسيار حائز اهميت است.

 

در اين مورد مطالبي عنوان خواهد شد اگر عمري باشد.

اي مخلوق فرمانبردار!

بنامش در پناهش

 

نزديك ترين همسايه فضايي ما كره تابان ماه است كه

شبها تاريكي آسمان را با پرتوهاي نورانيش ميشكافد

و همه جا را يك روشنايي ملايم هديه ميبخشد.

 

آيا تا كنون انديشيده ايم اين دايره نوراني كه

هلالهايش گاه به سمت مشرق است و گاه به سمت مغرب

چه تاثير به سزايي در زندگي ما اهل زمين دارد؟

روشنايي اين چراغ شبانگاه نه چنان تيز و تند است كه

مانع آرامش شباهنگام موجودات روي زمين شود

و نه چنان كم نور است كه

هيچ نقشي در روشن نمودن آسمان شب ايفا نكند.

 

 

اما سجاد عليه السلام چه زيبا هنگامي كه

چشمان مباركش به ماه مي افتاد مي فرمودند:

 

"اَيُّهَا الْخَلْقُ الْمُطيعُ، الدّائِبُ السَّريعُ،

الْمُتَرَدِّدُ فى مَنازِلِ التَّقْديرِ، الْمُتَصَرِّفُ فى فَلَكِ التَّدْبيرِ.

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِكَ الظُّلَمَ، وَ اَوْضَحَ بِكَ الْبُهَمَ،

وَ جَعَلَكَ آيَةً مِنْ آياتِ مُلْكِهِ،

وَ عَلامَةً مِنْ عَلاماتِ سُلْطانِهِ، فَحَدَّ بِكَ الزَّمانَ،

وَ امْتَهَنَكَ بِالْكَمالِ وَ النُّقْصانِ،

وَ الطُّلُوعِ وَ الاُْفُولِ وَ الاِْنارَةِ وَ الْكُسُوفِ،

فى كُلِّ ذلِكَ اَنْتَ لَهُ مُطيعٌ، وَ اِلى اِرادَتِهِ سَريعٌ.

سُبْحانَهُ ما اَعْجَبَ ما دَبَّرَ فى اَمْرِكَ،

وَ اَلْطَفَ ما صَنَعَ فى شَأْنِكَ،

جَعَلَكَ مِفْتاحَ شَهْرِ حادِث لاَِمْر حادِث...;

 

اى مخلوق فرمانبردار پيوسته (در حركت) و شتابان،

و رفت و آمد كننده در منزلهاى معيّن

و گردش كننده در مدار تدبير،

ايمان دارم به آن خدايى كه تاريكيها را به

تو روشن كرده،

و راههاى ناپيدا و مبهم را به تو آشكار نموده،

و تو را نشانه اى از نشانه هاى فرمانرواييش،

و علامتى از علامات سلطنتش قرار داده،

و زمان را به تو محدود ساخت،

و تو را واداشت به كمال و نقصان و طلوع و غروب

و پرتوافكنى و گرفتن،

و در تمام آنها تو در تحت فرمان او فرمانبردارى،

و بسوى اراده اش شتابان.

منزّه است خدا كه چه شگفت انگيز تدبيرى در امر تو بكار برد،

و چه دقيق است صنعتى كه در كار تو انجام داده،

تو را كليد ماه نو قرار داده براى كارى نو"

 

مفاتيح نوين، ص 569

پرنده ها معلم خوبي هستن

بنامش در پناهش

 

پرندگان آموزگاران خوبي هم هستند

وقتي هابيل بدست قابيل كشته شد

اين پرنده اي بنام كلاغ بود كه مامور شده بود

چگونگي خاك كردن جسم بيجان برادر رو به قابيل بياموزد.

 

فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ

لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ

قَالَ يَا وَيْلَتَى أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ

فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ

 

 پس از آن خداوند کلاغی را برانگيخت زمين را می کند

تا به او (به قابيل) نشان دهد

چگونه پيکر برادر خود را به خاک بسپارد،

(قابيل) گفت: ای وای بر من!

آيا من ناتوان تر از آن بودم که

مانند اين کلاغ بوده پيکر برادرم را به خاک بسپارم.

به اين تزتيب پس از آن

از پشيمانان گشت.

*************************** 

پرنده ها چيزهاي خوبي ياد ميدن

ميگن وقتي سبكبار باشي ميتوني راحت پرواز كني

ميگن اي انسان !

گناه ،بار سنگينيه كه

 جلوي عروج روحت رو ميگيره

و نميزاره بالا بره

خودت رو از تعلقات دنيوي خالي كن

 تا پرواز كني پرواز كردني كه

هيچ پرنده اي چنان پرواز نكرده باشد.

 

حالا فهميدم معني اين شعر چيه:

پرواز بياموز پرنده مردني ست

پرهاي پرندگان و حيات انسان

 بنامش در پناهش  

 

" اگر پرهاى پرندگان نابود شود ،

انسان و حيوان زنده نخواهد ماند ،

اگر باور نداريد توجه كنيد:

پر ، پوششى است كه

تن پرنده را از گرما و سرما محفوظ مى دارد

و براى پرواز آنها عامل مؤثرى است .

اگر پرندگان پر نداشته باشند، در برابر گرما و سرما مقاومت ندارند

و به زودى همگى تلف شده و از ميان مى روند آنگاه چه خواهد شد ؟

 

حشرات ـ كه خوراك پرندگان بيشتر از وجود آنهاست ـ

 افزوده مى شوند

چون بزرگ ترين مصرف كننده آنها از ميان رفته است ،

حشرات كه افزوده شدند پيوسته در تزايد خواهند بود

و پراكنده مى شوند ،

زراعت ها را مى خورند ،

مرغزارها و مراتع را نابود مى كنند ،

سبزى ها و درخت ها از بين مى رود ،

چرندگان و گياه خواران بر اثر بى غذايى مى ميرند ،

پس از نابودى گياه خواران ;

نوبت به گوشت خواران مى رسد ،

آنها هم از ميان خواهند رفت ،

زمين خالى مى ماند

و جنبنده اى در آن نمى جنبد

 و ذى حياتى در آن يافت نخواهد شد

و نيز ازدياد حشرات موجب ازدياد ميكرب ها مى گردد ،

ميكرب ها كه افزايش يافتند

انسان ها و حيوان ها و گياهان را نابود مى كنند."

برگرفته از كتاب معاشرت نوشته استاد حسين انصاريان

******************

مطلبي كه آورده شد مطلب زيبايي بود براي

نشان دادن اينكه به ظاهر بي ربط ترين چيزهادر زندگي ما آدمها،

در باطن شايد مهمترين علتها باشند براي بقاء نسل بشر.

و ميبينيم پرندگاني كه در آسمان به پرواز در مي ايند

و براي خودشان زندگي ميكنند

وبراي زندگي خودشان ميجنگند

در واقع براي بقاي زندگي ما ادمها تلاش ميكنند.

حال بگذريم از اينكه خوراكي ميشوند بر سر سفره هاي ما.

كاش ميشد به همه چيز به ديده دقت نگريست .

 

 

اشاره نشانه ها

بنامش در پناهش

 

زندگي در گذر هر روزه اش

در آمد و شد ماههايش

و در گردش زمينش

روزهايي زيبا و لحظاتي توام با رحمت را

پيش روي ما به ارمغان اورده است.

ماه مبارك رمضان از راه رسيد

بازانگار همه چيز رنگ ايمان به خود گرفته

گويي ميشنوي تسبيح موجودات جاندار و بيجان ر ا

نگاه كن ازآسمان نور مي بارد

 

و

هوا با تمام گرمايش

و تشنگي با تمام عطشش

نميتواند لذت اين تقرب به معبود را از تو بگيرد.

اينجا جسم بي معني ميشود

و روح قفس تن ميشكافد و به پرواز در مي آيد

 

 

اينجا صوت قرآن بلند است

و مناجات عاشقان روزها و شبها

به سوي عرش الهي در صعود است.

در زمزمه بند بند آنچه ميخواني تفكر را تجربه كن.

بگذار كلمات نورانيشان در تو جريان يابد

تا از تاريكي خاك بر آيي و به روشنايي افلاك رسي.

 

در عشقبازي با خدا بيواسطه خلوت كن

در هر آيه قران بدان خدا با تو سخن ميگويد

و در هر فراز دعا اغيار از ميانه بر گير

و تو با خدا سخن كن.

*************************

تمرين خوبي ميشود اين ماه

اگر ياد بگيريم فكر كردن را

و بدانيم

درك آنچه به ما نشان داده خواهد شد،

از بندگي سرشارمان خواهد كرد.

چون انگشت اشارت همه هستي

بسوي پروردگاريست كه اينك مهمان اويي

و او به هر بهانه اي تو را به سوي خودش ميخواند،

اجابتش ميكني؟