بنامش در پناهش

 

پرندگان آموزگاران خوبي هم هستند

وقتي هابيل بدست قابيل كشته شد

اين پرنده اي بنام كلاغ بود كه مامور شده بود

چگونگي خاك كردن جسم بيجان برادر رو به قابيل بياموزد.

 

فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الأَرْضِ

لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ

قَالَ يَا وَيْلَتَى أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ

فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ

 

 پس از آن خداوند کلاغی را برانگيخت زمين را می کند

تا به او (به قابيل) نشان دهد

چگونه پيکر برادر خود را به خاک بسپارد،

(قابيل) گفت: ای وای بر من!

آيا من ناتوان تر از آن بودم که

مانند اين کلاغ بوده پيکر برادرم را به خاک بسپارم.

به اين تزتيب پس از آن

از پشيمانان گشت.

*************************** 

پرنده ها چيزهاي خوبي ياد ميدن

ميگن وقتي سبكبار باشي ميتوني راحت پرواز كني

ميگن اي انسان !

گناه ،بار سنگينيه كه

 جلوي عروج روحت رو ميگيره

و نميزاره بالا بره

خودت رو از تعلقات دنيوي خالي كن

 تا پرواز كني پرواز كردني كه

هيچ پرنده اي چنان پرواز نكرده باشد.

 

حالا فهميدم معني اين شعر چيه:

پرواز بياموز پرنده مردني ست