بنامش در پناهش

اگر اندکی وسعت دیدمان را از روی زمین برداریم

و به بالای سرمان به جایی که نامش را آسمان

نامیده اند نگاه کنیم

میتوانیم با همین چشمهای غیر مسلّح

بسیاری از پدیده های جالب آسمان را

از قاب نگاهمان به آیینه دلمان منعکس کنیم

تا دل کار خودش را بکند و بداند انچه بایستی دانست.

جانها تشنه حقیقت اند و دلها مترجمان نگاه اند از بیرون به درون.

دلها واسطه های دانایی هستند

هرچند بسیاری آنها را درمقابل عقل قرار میدهند

و عقل را فرمانده کل وجود میدانند

و دل رااگر تابع عقل باشد عزیز میدانند

اما دلها داناتر از عقل اند.

****************

عالِم به خرد عالَم ما را نکند فهم

صد شکر که اسرار دل اموختنی نیست

*****************

به نظر من اگر عقل تابع دل باشد مقرب درگاه الهی میگردد.

البته واضح است که نه هر دلی

بلکه ان دل که مصداق حدیث :"القلب حرم الله"باشند

به همه چیز با دیده الهی مینگرد

ونه به ظاهر, که به باطن و حقیقت آفرینش آفریده ها نظر میکند.

و جان را نهیب میزند که نکند در بند پیکره آنچه میبینی اسیر بمانی

بلکه از ظاهر بگذر و به درون برس

تا ببینی آنچه تو را لایق دیدن است.

تا درک کنی آنچه حقیقت است.

******************

مثل داستان حضرت ابراهیم خلیل الله که:

"فلمّا جَنَّ علیهِ الّیلُ رَءَا کوکباً قالَ هذا ربّی فلمّا اَفلَ قالَ لا احبُّ

الافلین"

هنگامی که شب تاریک نمایان شد ستاره درخشانی دید گفت این پروردگار منست.

پس چون ان ستاره غروب کرد گفت من چیزی که غروب کند دوست ندارم .

(آیه 76 سوره مبارکه انعام)

و در ایه بعد همین سوره:

"فلمّا رءَا القمر بازغاً قال هذا ربّی

فلمّا افل قالَ لئن لم یهدنی ربّی لاکوننَّ مِن القومِ الضّالّین"

وقتی که ماه تابان را دید گفت این خدای من است

اما هنگامی که انهم غروب کرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند

مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.

و در ایه بعد

"فلمّا رءَ الشّمس بازغة قال هذا ربّی هذا اکبرُ فلمّا افلت قال یا قوم

 انّی بری ءٌ ممّا تشرکون"

و هنگامی که خورشید را دید گفت این خدای من است, این بزرگتر است

اما هنگامی که غروب کرد گفت ای قوم! من از شریکهایی که شما میسازید بیزارم.

"اِنّی وجّهتُ وجهی للّذی فطر السماواتِ و الارضَ حنیفاً و ما انا مِن

 المشرکین"

من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده

من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم

******************************************

حضرت ابراهیم نمونه بارزی از نگاه توحیدی به همه چیز را

با همداستان شدن با پرستندگان پدیده های آسمانی

به عرصه ظهور گذاشت و

مردمان بی بصیرت را فهماند که آنها آفریده های خداوند متعال

 هستند و به تنهایی

ارزش پرستش ندارند بلکه آن خدایی که آفریننده این پدیده هاست

و همیشه حاضر است

فقط و فقط شایستگی پرستیده شدن را دارد.